اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

این به عنوان "مکالمه پسر خدا عیسی، که در ما زندگی می کند، با پدری که در آسمان

این به عنوان "مکالمه پسر خدا عیسی، که در ما زندگی می کند، با پدری که در آسمان تحت عمل روح القدس است" تعریف شد.
دعا جهت گیری عمیق روح به سوی خداوند است. کم و بیش مانند مادری که نوزاد بیمار دارد اتفاق می افتد. او مرتباً به ملاقات او می رود، تب او را اندازه می گیرد، او را معالجه می کند. اما حتی وقتی برای شستن خانه به آشپزخانه می رود، افکارش از کودک بیرون نمی رود، به سمت او می رود.
دعا گفتگو با خداست که پدر است. گفت و گو فقط در صورتی معتبر است که خودت باشی، بدون سفسطه، با شک ها، با ضعف ها، با تاریکی هایت، بلکه با امیدها و شادی هایت. در این زمینه، انجیل سنت یوحنا راهنما است زیرا دیالوگ ها در آنجا فراوان است.
دعا گفت و گوی ایمان و عشق است مانند آخرین گفتگوی عیسی و پطرس پس از رستاخیز. عیسی سه بار از پطرس می پرسد: "آیا مرا بیشتر از اینها دوست داری؟... آیا مرا دوست داری؟... آیا مرا دوست داری؟..." (یوحنا 21: 15-17). و سه بار پیتر عشق خود را تأیید می کند: "خداوندا، تو همه چیز را می دانی، می دانی که من تو را دوست دارم ...".
این گفتگوی عیسی و پطرس در سادگی و حقیقت الهی خود زیباترین الگوی دعا برای مسیحیان است.
خدا در درون ماست. آنجاست که او به ما قرار ملاقات می دهد و در طول روز و همچنین در کلیسا منتظر ما است. خدای درون ما خدای ساکت نیست: او صحبت می کند. اما برای گوش دادن به او باید سکوت کرد. نماز سکونت خداوند در روح است.
سنت جان صلیب می گوید:
«پدر کلام را می گوید. او کلام او، پسر اوست. او آن را در سکوتی ابدی می گوید. و در سکوت است که روح گوش می دهد.»
خداوند در هوشع نبی این تعبیر را دارد: «جان را به بیابان خواهم برد و در آنجا با قلب او سخن خواهم گفت».
ما ساکن خدا هستیم، باید خدا را عمیقاً در روح احساس کنیم.
مادران هندو در هند برای فرزندان خود یک داستان خاص تعریف می کنند: داستان بچه مشک.
«فرزند کوچکم، عطر خدا را بیرون از خودت نجو وگرنه در جنگل زندگی هلاک می شوی. آن را در روح خود جستجو کنید. آنجا در روحت خدا را خواهی یافت» .
دعا این ملاقات شخصی روح با خداست . این احساس خالی از سکنه بودن توسط سه شخص الهی است. این گفت و گو با خداست،
دعا به ما کمک می کند تا بر آن لحظه وحشتناک غلبه کنیم که عذاب ، درگیری شدید بین روح و بدن است.
دعا دقیقاً در این است که به خدا فکر کنیم، با او آرام صحبت کنیم، به او معرفی کنیم تا به آنها، همه افرادی که در طول روز ملاقات خواهیم کرد، برکت دهد.
دعا به معنای این است که خود را به خدا بسپاریم، اما به معنای آموختن انجام کار خدا نیز هست.

ما در می یابیم که دعا یک عمل است و آن عمل یک دعا است; اکشن متحرک عشق پر از نور است.
نیچه نوشت: «حقایق بزرگ - پر سر و صداترین ساعات ما نیستند، بلکه بی صداترین ساعات هستند. جهان حول محور کسانی نمی چرخد ​​که شعارهای جدید اختراع می کنند، بلکه حول محور کسانی می چرخد ​​که ارزش های جدید اختراع می کنند: در سکوت حول این ها می چرخد. این بی صداترین کلماتی است که طوفان را به ارمغان می آورد. افکاری که به پای کبوتر می آیند همان هایی هستند که بر جهان حکومت می کنند.»
دعا هرگز راه گریز نیست. این منبع ضروری عمل ماست.
«عمل بدون نماز فاقد اصل اساسی است; نماز بدون عمل، زمینه کاشتن را ندارد.» (گراف)
دعا کردن یعنی خود را به خدا بسپاریم مردم خود را به یک شیء نمی دهند. اگر ساعت یا خودکاری را به دوستی بدهید، حق دارید که بگویید اکنون انجام شده است، که ارزش بازگشت به آن را ندارد. اما موجود زنده به اندازه ای داده می شود که از بخشیدن خود باز نمی ماند، در اختیار اهدا کننده باقی می ماند، در نگرش بخشش استقامت می کند. انسان از لحظه ای که از این گرایش اساسی خارج می شود، دیگر موهبتی نیست: این هم در مورد عشق انسانی و هم در مورد عشق الهی صدق می کند.
وقتی دعا دیگر اثر آرزو و عشق نباشد، فهمیده می شود که خسته کننده می شود. وقتی بال ها دیگر پرنده را حمل نمی کنند، وزن می کنند. انسان امروزی فقط نمی خواهد بفهمد، می خواهد ببیند. چه چیزی می توانیم به او نشان دهیم؟
فقیر بودن، مصیبت زده، شیرین، فروتن بودن در برابر خدا، یعنی دعا کردن. آیا راه های دیگری برای رسیدن به خدا وجود دارد؟
سنت ترزینا می گفت: "دعا برای من انگیزه قلب است، نگاهی ساده به آسمان، فریاد شکرگزاری و عشق در امتحان و همچنین در شادی" .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد