اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

کتاب علوم غریبه در همه ادیان، مردم دعا می کنند. اما تفاوت اساسی در گیرنده دعاهای

کتاب علوم غریبه در همه ادیان، مردم دعا می کنند. اما تفاوت اساسی در گیرنده دعاهای ما است.کتاب علوم غریبه در دعا می توانم مستقیماً به خدا روی بیاورم، به او که خالق و نجات دهنده من است.کتاب علوم غریبه می دانم دعا چیست و چگونه دعا کنم. تنها زمانی که کسی که می خواهم با او صحبت کنم، خود را آشکار کند. و ما نمی توانیم مانند مسلمانان یا با مسلمانان دعا کنیم،کتاب علوم غریبه زیرا ایمان آنها به خدا منکر داشتن پسر است.» leccio magistralis کاردینال مولر در مورد نماز و عدم امکان دعا با سایر ادیان.ز leccio magistralis که توسط عالیجناب کاردینال گرهارد مولر در پایان دوره‌های آموزشی Doctor Humanitatis با موضوع «نماز در زندگی مسیحی» ارائه شد، منتشر می‌کنیم. این رویداد توسط انجمن Doctor Humanitatis، بخش ورونا از انجمن بین
در همه ادیان، مردم دعا می کنند .کتاب علوم غریبه و دعاها و فرمول های دعایی قابل مقایسه با یکدیگر وجود دارد که حتی برای گوش مسیحیان کاملاً غریبه به نظر نمی رسد. در واقع، آنها همه جا بیانگر نگرشی هستند که انسان ها نسبت به احتمال وجود زمینی در این جهان دارند، با توجه به امید به وجود یک نیروی ماوراء طبیعی. شباهت نماز در این است که همه مردان با چالش های یکسانی روبرو هستند.کتاب علوم غریبه همه با امیدهای برانگیخته شده از تولد یک زندگی جدید زندگی می کنند و همه از رنج و مرگ وحشت دارند. بین این دو قطب - زندگی و مرگ - است که درام ها و کمدی های وجود ما در این زمین اتفاق می افتد.
گیرنده تغییر می کند
اما تفاوت اساسی در گیرنده دعای ماست. اگر تعالی نیروانا باشد، تفاوتی غیرقابل پل زدن است. اگر در خدایان بت پرست، صرفاً گوهر برتر انسان را منعکس و مدون کند. یا در عوض اگر در دعا بتوانم مستقیماً به خدا روی بیاورم، به او که خالق و نجات دهنده من است.
حتی برخی از آتئیست ها دعا می کنند .کتاب علوم غریبه لودوی فویرباخ، منتقد دین، بدون انکار معنا و ضرورت دعا، در اثر « جوهر مسیحیت ».»(1845)، خدای شخصی ایمان یهودی و مسیحی را صرفاً فرافکنی انسان به الوهیت اخروی می داند که ما آن را به عنوان یک فرد انسانی مطلق تصور می کنیم. اگر خود انسان خدای انسان است (هومو هومینی دئوس)، پس دعا می‌کند که خود را به شکل مراقبه‌ای که همیشه حول او می‌چرخد، خطاب می‌کند: انسان هم موضوع و هم موضوع دعاست. اما در دعای مسیحی، انسان به تو خدا روی می‌آورد که محصول افکار و خواسته‌های انسان نیست، بلکه موجودی برتر در خود اوست. بر خلاف مسیحی، دعا کننده ای که فوئرباخ تصور می کند، نگرانی های خود را به خداوند خداوند نمی سپارد و خود را تحت حمایت خیرخواهانه او قرار می دهد. بلکه در مواجهه با مصائب و مشکلات زندگی، او در تعمق عابدانه موجود برتر خود - یعنی الهی - آرامش می یابد: "خداوند عیسی، هنگامی که به پدر دعا می کند که "همگی یکی باشند، همانطور که من و شما یکی هستیم" (یوحنا 17: 21-22) با گشودن چشم اندازهای غیرقابل دسترس برای عقل بشری، شباهت خاصی را بین اتحاد اشخاص الهی و اتحاد فرزندان خدا در حقیقت و عشق به ما پیشنهاد کرده است. تنها مخلوقی که خداوند برای خود خواسته است نمی تواند خود را به طور کامل پیدا کند مگر از طریق یک هدیه صادقانه از خود. (Gaudium et spes 24). با این حال، این دستور العمل برای رستگاری از طریق فال خود کار نمی کند،کتاب علوم غریبه همانطور که برای دادن به مردی که در معرض خطر زندگی است، کار نمی کند. توصیه به رهایی از قید و بندهایی که در آن قرار دارد. برای فوئرباخ، دعا فقط آگاهی از جاودانگی ادعایی نوع بشر است که من، در جسم فاسد خود، نمونه فانی آن هستم. روی آوردن به خود، نمونه ای از دعای بی خدا، مخالف دعای مسیحی است.
گفت و گوی فیزیکی
در دومی، انسان خود را به ندای خدا می گشاید که ما را به صورت و شباهت خود آفرید و ما را فرزندان خود در مسیح ساخت. به همین دلیل، رستگاری نه تنها در بازی افکار، بلکه در وجود فیزیکی ما انجام می شود.کتاب علوم غریبه با علم به این که ما فانی و فاسد هستیم، رویای این را نداریم که بتوانیم در ژن‌هایی که به فرزندانمان منتقل شده یا در بناهای تاریخی ساخته شده از مواد معدنی و سنگ، شاهد شهرت قهرمانان باستانی، زندگی کنیم. در واقع، ما "از بردگی فساد رها شده ایم تا به آزادی جلال فرزندان خدا وارد شویم" (رومیان 8:21).
من فقط زمانی می دانم که دعا چیست و چگونه دعا کنم، کسی که می خواهم با او صحبت کنم خودش را آشکار کند. تنها در صورتی می توانیم با او صحبت کنیم که او اولین کسی باشد که در کلام خود، در عیسی مسیح، با ما صحبت می کند و روح القدس خود را در ما جاری می کند. « در واقع، ما نمی دانیم چگونه به درستی دعا کنیم، اما خود روح با ناله های غیرقابل بیان شفاعت می کند. و کسی که دلها را می‌جوید، می‌داند که روح چه می‌خواهد، زیرا او برای مقدسین بر اساس نقشه‌های خدا شفاعت می‌کند، علاوه بر این، ما می‌دانیم که همه چیز برای خیر است،کتاب علوم غریبه برای کسانی که خدا را دوست دارند، برای کسانی که بر اساس طرح او خوانده شده‌اند. برای کسانی که همیشه می‌شناخت، از پیش مقدر کرده بود که به صورت پسرش هم‌شکل شوند، تا در میان بسیاری از برادران نخست‌زاده باشد » (رمم 8، 26 به بعد).
این دعای مسیحی است که نه تنها در جزئیات، بلکه در ماهیت با دعاهای همه ادیان دیگر متفاوت است. فقط با دعای یهود است که خود را در تداوم مکاشفه خدا قرار می دهد، که با این حال در عیسی مسیح به اوج خود رسیده است. و در رابطه با مسیح نیز این تفاوت ظاهر می شود، زیرا مسیحیان می توانند خدا را «آبا» - پدر - فقط از طریق مسیح در روح القدس بخوانند (رومیان 8:15). درست است که می‌توانیم مزامیر و دعاهای دیگر عهد عتیق را به معنای واقعی کلمه قبول کنیم، اما آنها را با داشتن ایمان به خدای تثلیث، به تجسم پسر و ریزش روح‌القدس در افق خود می‌فهمیم و می‌خوانیم. دل های کسانی که به او ایمان آورده اند.
نماز در اسلام
اسلام نیز ایمان به خدای یگانه را می‌داند، اما ایمانی طبیعی به وجود خدا می‌داند، نه ایمان فضیلتی مملو از امید و عشق که ما را در زندگی خدا شریک می‌سازد و در او باقی می‌ماند. او در ما ما نمی توانیم مانند مسلمانان یا با آنها دعا کنیم، زیرا ایمان آنها به خدا و مکاشفه او نه تنها با ایمان مسیحی به خدا متفاوت است، بلکه حتی فرمول آن را انکار می کند و استدلال می کند که خدا پسری ندارد که به عنوان کلمه ابدی باشد. از پدر، او یک شخص الهی است، و با پدر و روح القدس، او خدای یگانه و تثلیثی است. در نتیجه، مؤمنان به اسلام فرزندان فرزندخوانده خداوند به فیض مسیح نیستند، بلکه فقط تابع او هستند. آنها فقط می توانند به خدای دور دست دعا کنند و در برابر اراده او به عنوان سرنوشتی نامعلوم تسلیم شوند.
« ما را به نماز بیاموز»
پس آن که به ما دعای ربانی را می آموزد، استاد الهی است. از این رو پدرپرست تنها فرمول دعا و الگویی برای سایر فرمول های دعا نیست. این بخشی از مکاشفه خدا، خداوند و نجات دهنده قوم منتخب او است، زیرا تاریخ نجات در مسیح انجام شده است. عیسی به ما اجازه می دهد تا با پدر وارد دعای او شویم. همانطور که پسر به عنوان "کلمه ای که با خدا بود و کلمه ای که خدا بود" (یوحنا 1: 1) با پدر صحبت می کند و با او تنها خدای تثلیثی در گفتگو و ارتباط ابدی است، اکنون ما نیز ما می توانیم خدا را "پدر"، با پسر، از طریق پسر و در روح القدس بنامیم.
پس دعا، صحبت با خداست . اما مانند پژواک مشرکان نیست که این همه کلمات را به کار می برند. تمام کلمات ما که شادی ها و غم های خود را با آنها بیان می کنیم، در یک کلمه متحد می شوند، که پسر است، کسی که از انسانیت ما که به مرگ و گناه اختصاص یافته استقبال کرد، ما را نجات داد و ما را آزاد کرد. ما در مسیح خدا را پرستش می کنیم و تنها او را گرامی می داریم، زیرا می دانیم که جلال و کرامت انسانی را از خدا، خالق خود، دریافت کرده ایم. در مسیح نیز همه دعاهای خود را با هم متحد می کنیم، زیرا او بارها و رنج های ما را بر عهده گرفت و خود را به عنوان قربانی برای نجات جهان به پدر در مذبح صلیب تقدیم کرد.
سرچشمه و قله همه دعاهای ما عشای ربانی است، دعای مسیح و کلیسا. مراسم عشای ربانی، به عنوان یک بازنمایی مقدس از قربانی صلیب، پرستش، شکرگزاری و تسبیح خداوند است. در آن می‌توانیم هر آنچه را که از نظر روحی، فکری و جسمی برای یک زندگی شرافتمندانه به‌عنوان فردی و اجتماعی نیاز داریم، از خداوند بخواهیم. ما می خواهیم که امید ما به وحی در کودکی در میان نگرانی ها، رنج ها، محرومیت ها و جفاهای دنیا برآورده شود. با تقویت عشای ربانی، ما همچنین می توانیم در قربانی صلیب برای کفاره گناهان جهان، برای خطاها و سهل انگاری خود شرکت کنیم. و به این ترتیب می‌توانیم «آنچه را که در بدن من از رنج‌های مسیح کم است، برآورده کنیم.

بخشی از برنامه رستگاری
در دعا نمی خواهیم از خداوند تعلیق اسباب طبیعی و تکوینی بخواهیم یا به نفع ما تبدیل شوند. ما بخشی از برنامه نجات او هستیم و به او اجازه می دهیم ما را در اجرای آن در کلیسا و در جهان مشارکت دهیم. خودمختاری انسان که به خدا پیوند خورده و در او تحقق یافته است، «با اراده خالق نیز مطابقت دارد. در واقع، از شرایط موجودات آنهاست که همه چیز قوام، حقیقت، خوبی، قوانین و نظم خاص خود را دریافت می کند. و انسان موظف است به همه اینها احترام بگذارد و روشهای مورد نیاز هر علم یا تکنیک را تشخیص دهد.

«استقلال واقعیت های زمانی» اگر منکر رابطه جهانی و صمیمی بین خلقت و خدا باشد، کاملاً گمراه کننده خواهد بود. «مخلوق در واقع بدون خالق محو می شود. علاوه بر این، همه کسانی که معتقدند، به هر دینی که باشند، همیشه صدای و تجلی خداوند را از زبان مخلوقات درک کرده اند. به راستی که فراموشی خداوند، خود مخلوق را مات می کند.«در دیدن خیمه بهشت، دعاکننده که از عدم تناسب وجود کوچک و غیرقابل قیاس جهان هستی متزلزل شده است، با تعجب ندا می دهد: «انسان چیست زیرا تو او را به یاد می آوری ای پسر انسان، چرا اهمیت می دهی؟» (مصور ۸.۵).

هر کس به خدا، خالق آسمان و زمین ایمان دارد (پیدایش 1: 1)، تشبیه هر انسان را نیز به خدا اعتراف می کند (پیدایش 1: 26s)، که همه، بدون استثنا، وجود و شبیه بودنشان را مدیون او هستند. و او را به ستایش وا می دارد: «به راستی که او را اندکی کمتر از معبود قرار دادی، با جلال و افتخار بر سر او تاج گذاشتی. تو بر اعمال دستانت به او قدرت بخشیدی» (مزمور ۸: ۶ و) این دعای ایمان است.

اما تأملات کلامی در مورد نماز چه هدف دیگری می تواند داشته باشد، اگر نه اعتقاد انسانها، که سعادت آنها جز خالق و نجات دهنده آنها نیست: «همانطور که آهو مشتاق جویبارها است، روح من نیز در آرزوی تو است، خدایا». ص 42: 2). ما وقتی به درگاه خدا دعا می کنیم و به همراه آگوستین مقدس می گوییم: "ما را برای خودت آفریدی و قلب ما تا زمانی که در تو آرام نگیرد، بی قرار است - quia fecisti nos ad te et inquietum est cor nostrum) معنای زندگی خود را درک کرده ایم. donc reqiescat در تو ".

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد