اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

به بیان درست، دعا به این معنا نیست که در طول روز مدتی را به مراقبه یا خواندن

به بیان درست، دعا به این معنا نیست که در طول روز مدتی را به مراقبه یا خواندن بخشی از کتاب مقدس یا متون مقدسین اختصاص دهیم، و در تلاش برای اندیشیدن درباره خدا یا خودمان برای اصلاح داخلی خود باشیم. این در اصل خود دعا نیست. خواندن تسبیح یا نماز صبح و عصر نیز همینطور است. انسان می تواند این کارها را در طول روز انجام دهد و یک دقیقه هم نماز نخوانده باشد. دعا، برای اینکه واقعاً چنین باشد، بیش از هر چیز مستلزم یک رابطه با عیسی است: با روح فراتر از شرایط انسانی، مشاغل، دعاهایمان، هر چند زیبا و ضروری، برویم و این رابطه صمیمی و شخصی را با او برقرار کنیم. ضروری است که ما این کشف خارق العاده را انجام دهیم که عیسی ما را دوست دارد و ما را فرا می خواند. بالاخره حرفه چیست؟ در برخورد عیسی با مرد جوان ثروتمند به وضوح در زیباترین شکلش توضیح داده شد. در انجیل مرقس آمده است: عیسی با نگاه کردن به او، او را محبت کرد و گفت: هر چه داری رها کن... سپس بیا و از من پیروی کن (ر.ک. 10،21). عیسی این نگاه را برای هر یک از ما دارد و ما را دوست دارد و ما عشق او را احساس می کنیم و می توانیم انتخاب کنیم که از او پیروی کنیم. زندگی دعا، در ذات خود، عبارت است از حفظ این رابطه فرزندی و برادرانه با عیسی در تمام روز، هر روز. دعا ارتباط با او و گوش دادن خاموش به آنچه به ما می گوید است. شکل اساسی این رابطه بین ما و عیسی در صورتی برقرار می شود که بتوانیم خدا را انتخاب کنیم، که عبارت است از قرار دادن او در اولین مکان وجودی خود، در همه اعمالمان. آن وقت دعا می تواند تبدیل به دعا شود، شکل اساسی دعا، زیرا در آن انسان در رابطه خود با عیسی عمیقاً بیان می شود. راه ها می تواند بسیار باشد. یکی از انواع دعاهای ذهنی، مراقبه است که به روش های مختلف انجام می شود. یکی از ساده ترین آنها خواندن آهسته و مراقبه کتاب مقدس یا نوشته های مقدسین است. اما فراتر از روشی که توسط آن انجام می شود، مراقبه باید فرصتی باشد برای یافتن لحظه ای سکون و آرامش با عیسی.شاید در این لحظه نگرانی هایی به ذهن متبادر شود. سپس در مورد آن با عیسی صحبت می کنیم و به او می گوییم: تو به آن فکر کن، من نمی توانم کاری انجام دهم، فقط می توانم در مورد آن با تو صحبت کنم. و این را می توانیم دعای پرسش بنامیم. امّا دعا در ماهیت خود، حتی وقتی سؤال است، همیشه ترک است: حتی وقتی چیزی بخواهیم. ما خود را به آنچه عیسی می‌خواهد رها می‌کنیم. اگر تجربیات دردناکی در زندگی ما یا عزیزانمان وجود داشته باشد، با آرامش با او صحبت می کنیم، زیرا می دانیم که او ما را دوست دارد و همه مردم را بسیار بیشتر از ما دوست دارد. البته زیباترین دعا دعای کسانی است که می‌دانند عیسی از مشکلات ما، سختی‌های ما و چیزهایی که ما نیاز داریم می‌داند (انجیل می‌گوید: پدر از قبل می‌داند که شما به چه نیاز دارید: متی ۶ و ۸) و او را رها می‌کند. خود را با عیسی در حالتی از خودبخشی، تسلیم کامل، از لذت دیداری که می توان با او داشت، صحبت کرد. این سخنی است خطاب به عیسی و در او به تثلیث اقدس: ببین، تو همه سختی های من را می دانی، بدبختی های من را می دانی، ایمان اندک من را می دانی، کاستی های من، دردها و مشکلاتی را که در زندگی با آنها مواجه می شوم می دانی. : اکنون می خواهم با تو باشم و به تو فکر کنم. بازگشت به خانه لحظه ای است که از یک واقعیت اقتضایی کامل بیرون می آییم که ما را خسته و رنج می دهد، با او در تماس باشیم، او را پیدا کنیم، در خانه خود زندگی کنیم. در واقع، خانه هر یک از ما تثلیث، پدر، پسر، روح القدس و در آنها مریم و همه مقدسین است. و ما که غوطه‌ور در دنیایی زندگی می‌کنیم که برای ما واقعی به نظر می‌رسد، اما در عوض آشکار است، سرانجام به خانه بازمی‌گردیم، به دنیای واقعی خود، دنیای تثلیث. دعا زیباترین لحظه زندگی زمینی ماست زیرا ما در آن لحظه با پدر، پسر، روح القدس، با مریم به صورت آگاهانه زندگی می کنیم. این تفکر به معنای فرار از زندگی عینی نیست. اما این زندگی واقعی است، برای آن می توانیم با واقعیت عینی هر روز به شیوه ای مسیحی روبرو شویم، با شطرنج، مصیبت ها، خستگی های جسمی و عصبی، با تمام مشکلاتی که دقیقاً می توانم و می دانم چگونه با آنها روبرو شوم، زیرا بالاخره مدتی است که زندگی کرده ام. ، به مدت نیم ساعت، در مراقبه، زندگی واقعی من: این گفتگو با عیسی سکوت داخلی در این برخورد او با من صحبت می کند. و اغلب دشوار است که بدانیم چگونه به آن گوش دهیم، زیرا ما از سر و صدای چیزهای روزمره که سعی می کنند خود را حتی در این فضای زمانی که به تفکر اختصاص داده شده است القا کنند، گیج شده ایم. اما باید به گوش دادن به او عادت کنیم، زیرا او همیشه با ما صحبت می کند. مسئله دستیابی به سکوت بیرونی نیست، بلکه مسئله سکوت درونی است. یعنی تسلط (همیشه نسبت به وضعیت انسانی ما) بر تمام احساسات ما (نه تنها به معنای منفی کلمه)، بر همه تحریکات ما، بر همه آشفتگی های روانی درونی: موجودی است که فراتر از همه اینها رفته است. برای گوش دادن به عیسی که با ما صحبت می کند. صدایش خیلی نازک است. برای درک آن واقعاً به یک سکوت درونی نیاز است (و مراقبه فرصتی برای سکوت بیرونی به ما می دهد که نمادی از سکوت درونی لازم برای گوش دادن به عیسی است). او همیشه چیزهای اساسی به ما می گوید. او به ما می‌گوید وقتی نفس‌مان بند می‌آید و از مشکلات مختلف زندگی ناراحت می‌شویم: نترسید، من هستم. به ما می گوید: نترسید، من دنیا را فتح کردم. به ما می گوید: من با شما هستم. عیسی خود را به عنوان یک الگو معرفی می کند، زندگی خود را به عنوان الگوی زندگی ما. زندگی نیز متشکل از موفقیت های انسانی، از معجزات، اما با شکست کامل ظاهری، روی صلیب به پایان رسید. رومی ها حتی نمی دانستند او کیست. از هم کیشان او، بنی اسرائیل، برخی گمان می کردند الیاس یا پیامبر دیگری است... و وقتی به او می گوییم: عیسی، این کار اشتباه شده، این یکی بد می رود، پاسخ می دهد: فریاد زدم: من. خدایا، خدای من، چرا مرا رها کردی؟ این هدفی است که به شما ارائه می کنم. من مراقب بقیه هستم. موفقیت یا شکست مهم نیست، مهم برای شما این است که خود را در این رابطه با من نگه دارید. اینها تنها نمونه هایی از آنچه خداوند به ما می گوید که ما را فراتر از زندگی روزمره وجودمان بردارد تا ما را در دنیای ابدی زندگی کند. و حتی گاهی معجزه می کند، در این گفتگو که می توانیم با او داشته باشیم. چه کسی در این زمینه به یاد نمی آورد، قسمت زنی که خون از دست داد و در میان جمعیتی بود که به او اجازه نداد به عیسی برسد تا از او بخواهد او را شفا دهد؟ این زن فکر کرد: اگر حداقل می توانستم به پارچه عبایش دست بزنم، شفا می یافتم. پس جلو می آید و با ایمان، با عشق او را لمس می کند و شفا می یابد. و عیسی نیرویی را احساس کرد که از او نشأت گرفت و به رسولان گفت: چه کسی مرا لمس کرد؟ رسولان به او پاسخ می‌دهند: پروردگارا، ما در میان انبوهی از مردم هستیم و می‌پرسی چه کسی تو را لمس کرد؟ (نک : من 5: 25-31). بسیاری برای او دعا کرده بودند، اما تنها یکی راهی برای صحبت با او پیدا کرده بود، او دعا را پیدا کرده بود، و عیسی احساس کرده بود که نیرویی از او برای آن دعای فروتنانه، خاموش، سرشار از ایمان و رها شدن، رها شده است. دعایی که ما را متحول می کند اگر با این ایمان دعا کنیم، دیگران ما را آرام خواهند یافت. زیرا ما آرامشی داریم که فراتر از رنج هایی است که ما نیز مانند همه مردم این دنیا از آن رنج می بریم. و آنها لذت بودن با ما را احساس می کنند، آن شادی که عیسی می گوید که جهان نمی داند چگونه بدهد، زیرا ما قطعه کوچکی از بهشتی را که در زمان دعا در آن زندگی می کردیم در قلب خود حمل می کنیم. همه دنیا تشنه خدا هستند و اگر ما نمی توانیم تشنگی او را سیراب کنیم به این دلیل است که فقط سخنان خود را به او می دهیم که از خدا صحبت می کند در عوض دنیا حتی بدون حرف ما و حتی بدون صحبت از او به خدا نیاز دارد. . . ما در این امر موفق می شویم اگر در گوش دادن به ندای عیسی در گفتگوی مستمر با او باقی بمانیم. گاهی اوقات امروزه ارزش دعای آوازی کاهش می یابد، زیرا اعتقاد بر این است که دعای عقلی مهمتر است. در عوض آنچه مهم است رابطه با خداست، که می توانم در دعای ذهنی و صوتی، در انزال، در تسبیح، در همه رایج ترین و ساده ترین اشکال تقوا، برای غرور ما بسیار ساده، اما در همه موارد، در واقع، برای داشتن رابطه با خدا بیابم. رابطه ای که البته اگر در زندگی زاده نشود، در دعا به وجود نمی آید. به این معنا که اگر زندگی کامل بر خدا تنظیم نشده باشد، نمی توان دعا کرد. زیباترین واقعیت اگر این رابطه اصیل با عیسی داشته باشیم، دعا زیباترین و پرنشاط ترین چیز روز می شود. او برای ما منبع آب زنده می شود، همانطور که عیسی می گوید: هر که به من ایمان آورد، نهرهای آب زنده از او سرچشمه می گیرد (ر.ک. یوحنا 7: 38). نگرش ما باید صلحی رادیکال و کامل باشد: ما باید بتوانیم آن کمال انسانی را داشته باشیم که فقط خدا می تواند به ما بدهد. و این آرامش و آرامش را در اطراف ما ساطع می کند. برای این - تکرار می کنم - دعا کردن زیباترین لحظه روز ماست. زیرا این تنها لحظه ای است که در آن به خانه برمی گردیم: ما به آرامی دنیای اطراف خود را ترک می کنیم، در حالی که همیشه در جهان غوطه ور هستیم. این لحظه ای است که در آن با عیسی صحبت می کنیم، ما این رابطه را با او داریم. سخنی که از الفاظ تشکیل نشده باشد، چنانکه می فرماید: وقتی دعا می کنی، چند کلمه بگو (نک : متی ۶: ۷). این رابطه ای است از عشق عمیق، پرسش عمیق، رها شدن عمیق از پدر، از طریق پسر، در روح القدس، با کمک مریم که - مانند عروسی در قنا - برای ما ابراز وجود می کند، در حالی که ما این کار را نمی کنیم. می دانند چگونه آن را انجام دهند. این زندگی واقعی ماست. ما فراخوانده شده ایم تا در آغوش پدر زندگی کنیم. دعوت واقعی ما پیروی از عیسی و زندگی در این خانواده الهی است. دعا چیزی نیست جز صحبت کردن در خانه، در خانه واقعی ما. این می خواهد باشد و باید دعای ما شود. و قطعاً اگر در زندگی خود کاملاً برای خدا زندگی کنیم، چنین می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد