اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

اسانترین

سایتی خوب برای علاقه مندان به سِِِئو

این به عنوان "مکالمه پسر خدا عیسی، که در ما زندگی می کند، با پدری که در آسمان

این به عنوان "مکالمه پسر خدا عیسی، که در ما زندگی می کند، با پدری که در آسمان تحت عمل روح القدس است" تعریف شد.
دعا جهت گیری عمیق روح به سوی خداوند است. کم و بیش مانند مادری که نوزاد بیمار دارد اتفاق می افتد. او مرتباً به ملاقات او می رود، تب او را اندازه می گیرد، او را معالجه می کند. اما حتی وقتی برای شستن خانه به آشپزخانه می رود، افکارش از کودک بیرون نمی رود، به سمت او می رود.
دعا گفتگو با خداست که پدر است. گفت و گو فقط در صورتی معتبر است که خودت باشی، بدون سفسطه، با شک ها، با ضعف ها، با تاریکی هایت، بلکه با امیدها و شادی هایت. در این زمینه، انجیل سنت یوحنا راهنما است زیرا دیالوگ ها در آنجا فراوان است.
دعا گفت و گوی ایمان و عشق است مانند آخرین گفتگوی عیسی و پطرس پس از رستاخیز. عیسی سه بار از پطرس می پرسد: "آیا مرا بیشتر از اینها دوست داری؟... آیا مرا دوست داری؟... آیا مرا دوست داری؟..." (یوحنا 21: 15-17). و سه بار پیتر عشق خود را تأیید می کند: "خداوندا، تو همه چیز را می دانی، می دانی که من تو را دوست دارم ...".
این گفتگوی عیسی و پطرس در سادگی و حقیقت الهی خود زیباترین الگوی دعا برای مسیحیان است.
خدا در درون ماست. آنجاست که او به ما قرار ملاقات می دهد و در طول روز و همچنین در کلیسا منتظر ما است. خدای درون ما خدای ساکت نیست: او صحبت می کند. اما برای گوش دادن به او باید سکوت کرد. نماز سکونت خداوند در روح است.
سنت جان صلیب می گوید:
«پدر کلام را می گوید. او کلام او، پسر اوست. او آن را در سکوتی ابدی می گوید. و در سکوت است که روح گوش می دهد.»
خداوند در هوشع نبی این تعبیر را دارد: «جان را به بیابان خواهم برد و در آنجا با قلب او سخن خواهم گفت».
ما ساکن خدا هستیم، باید خدا را عمیقاً در روح احساس کنیم.
مادران هندو در هند برای فرزندان خود یک داستان خاص تعریف می کنند: داستان بچه مشک.
«فرزند کوچکم، عطر خدا را بیرون از خودت نجو وگرنه در جنگل زندگی هلاک می شوی. آن را در روح خود جستجو کنید. آنجا در روحت خدا را خواهی یافت» .
دعا این ملاقات شخصی روح با خداست . این احساس خالی از سکنه بودن توسط سه شخص الهی است. این گفت و گو با خداست،
دعا به ما کمک می کند تا بر آن لحظه وحشتناک غلبه کنیم که عذاب ، درگیری شدید بین روح و بدن است.
دعا دقیقاً در این است که به خدا فکر کنیم، با او آرام صحبت کنیم، به او معرفی کنیم تا به آنها، همه افرادی که در طول روز ملاقات خواهیم کرد، برکت دهد.
دعا به معنای این است که خود را به خدا بسپاریم، اما به معنای آموختن انجام کار خدا نیز هست.

ما در می یابیم که دعا یک عمل است و آن عمل یک دعا است; اکشن متحرک عشق پر از نور است.
نیچه نوشت: «حقایق بزرگ - پر سر و صداترین ساعات ما نیستند، بلکه بی صداترین ساعات هستند. جهان حول محور کسانی نمی چرخد ​​که شعارهای جدید اختراع می کنند، بلکه حول محور کسانی می چرخد ​​که ارزش های جدید اختراع می کنند: در سکوت حول این ها می چرخد. این بی صداترین کلماتی است که طوفان را به ارمغان می آورد. افکاری که به پای کبوتر می آیند همان هایی هستند که بر جهان حکومت می کنند.»
دعا هرگز راه گریز نیست. این منبع ضروری عمل ماست.
«عمل بدون نماز فاقد اصل اساسی است; نماز بدون عمل، زمینه کاشتن را ندارد.» (گراف)
دعا کردن یعنی خود را به خدا بسپاریم مردم خود را به یک شیء نمی دهند. اگر ساعت یا خودکاری را به دوستی بدهید، حق دارید که بگویید اکنون انجام شده است، که ارزش بازگشت به آن را ندارد. اما موجود زنده به اندازه ای داده می شود که از بخشیدن خود باز نمی ماند، در اختیار اهدا کننده باقی می ماند، در نگرش بخشش استقامت می کند. انسان از لحظه ای که از این گرایش اساسی خارج می شود، دیگر موهبتی نیست: این هم در مورد عشق انسانی و هم در مورد عشق الهی صدق می کند.
وقتی دعا دیگر اثر آرزو و عشق نباشد، فهمیده می شود که خسته کننده می شود. وقتی بال ها دیگر پرنده را حمل نمی کنند، وزن می کنند. انسان امروزی فقط نمی خواهد بفهمد، می خواهد ببیند. چه چیزی می توانیم به او نشان دهیم؟
فقیر بودن، مصیبت زده، شیرین، فروتن بودن در برابر خدا، یعنی دعا کردن. آیا راه های دیگری برای رسیدن به خدا وجود دارد؟
سنت ترزینا می گفت: "دعا برای من انگیزه قلب است، نگاهی ساده به آسمان، فریاد شکرگزاری و عشق در امتحان و همچنین در شادی" .

به بیان درست، دعا به این معنا نیست که در طول روز مدتی را به مراقبه یا خواندن

به بیان درست، دعا به این معنا نیست که در طول روز مدتی را به مراقبه یا خواندن بخشی از کتاب مقدس یا متون مقدسین اختصاص دهیم، و در تلاش برای اندیشیدن درباره خدا یا خودمان برای اصلاح داخلی خود باشیم. این در اصل خود دعا نیست. خواندن تسبیح یا نماز صبح و عصر نیز همینطور است. انسان می تواند این کارها را در طول روز انجام دهد و یک دقیقه هم نماز نخوانده باشد. دعا، برای اینکه واقعاً چنین باشد، بیش از هر چیز مستلزم یک رابطه با عیسی است: با روح فراتر از شرایط انسانی، مشاغل، دعاهایمان، هر چند زیبا و ضروری، برویم و این رابطه صمیمی و شخصی را با او برقرار کنیم. ضروری است که ما این کشف خارق العاده را انجام دهیم که عیسی ما را دوست دارد و ما را فرا می خواند. بالاخره حرفه چیست؟ در برخورد عیسی با مرد جوان ثروتمند به وضوح در زیباترین شکلش توضیح داده شد. در انجیل مرقس آمده است: عیسی با نگاه کردن به او، او را محبت کرد و گفت: هر چه داری رها کن... سپس بیا و از من پیروی کن (ر.ک. 10،21). عیسی این نگاه را برای هر یک از ما دارد و ما را دوست دارد و ما عشق او را احساس می کنیم و می توانیم انتخاب کنیم که از او پیروی کنیم. زندگی دعا، در ذات خود، عبارت است از حفظ این رابطه فرزندی و برادرانه با عیسی در تمام روز، هر روز. دعا ارتباط با او و گوش دادن خاموش به آنچه به ما می گوید است. شکل اساسی این رابطه بین ما و عیسی در صورتی برقرار می شود که بتوانیم خدا را انتخاب کنیم، که عبارت است از قرار دادن او در اولین مکان وجودی خود، در همه اعمالمان. آن وقت دعا می تواند تبدیل به دعا شود، شکل اساسی دعا، زیرا در آن انسان در رابطه خود با عیسی عمیقاً بیان می شود. راه ها می تواند بسیار باشد. یکی از انواع دعاهای ذهنی، مراقبه است که به روش های مختلف انجام می شود. یکی از ساده ترین آنها خواندن آهسته و مراقبه کتاب مقدس یا نوشته های مقدسین است. اما فراتر از روشی که توسط آن انجام می شود، مراقبه باید فرصتی باشد برای یافتن لحظه ای سکون و آرامش با عیسی.شاید در این لحظه نگرانی هایی به ذهن متبادر شود. سپس در مورد آن با عیسی صحبت می کنیم و به او می گوییم: تو به آن فکر کن، من نمی توانم کاری انجام دهم، فقط می توانم در مورد آن با تو صحبت کنم. و این را می توانیم دعای پرسش بنامیم. امّا دعا در ماهیت خود، حتی وقتی سؤال است، همیشه ترک است: حتی وقتی چیزی بخواهیم. ما خود را به آنچه عیسی می‌خواهد رها می‌کنیم. اگر تجربیات دردناکی در زندگی ما یا عزیزانمان وجود داشته باشد، با آرامش با او صحبت می کنیم، زیرا می دانیم که او ما را دوست دارد و همه مردم را بسیار بیشتر از ما دوست دارد. البته زیباترین دعا دعای کسانی است که می‌دانند عیسی از مشکلات ما، سختی‌های ما و چیزهایی که ما نیاز داریم می‌داند (انجیل می‌گوید: پدر از قبل می‌داند که شما به چه نیاز دارید: متی ۶ و ۸) و او را رها می‌کند. خود را با عیسی در حالتی از خودبخشی، تسلیم کامل، از لذت دیداری که می توان با او داشت، صحبت کرد. این سخنی است خطاب به عیسی و در او به تثلیث اقدس: ببین، تو همه سختی های من را می دانی، بدبختی های من را می دانی، ایمان اندک من را می دانی، کاستی های من، دردها و مشکلاتی را که در زندگی با آنها مواجه می شوم می دانی. : اکنون می خواهم با تو باشم و به تو فکر کنم. بازگشت به خانه لحظه ای است که از یک واقعیت اقتضایی کامل بیرون می آییم که ما را خسته و رنج می دهد، با او در تماس باشیم، او را پیدا کنیم، در خانه خود زندگی کنیم. در واقع، خانه هر یک از ما تثلیث، پدر، پسر، روح القدس و در آنها مریم و همه مقدسین است. و ما که غوطه‌ور در دنیایی زندگی می‌کنیم که برای ما واقعی به نظر می‌رسد، اما در عوض آشکار است، سرانجام به خانه بازمی‌گردیم، به دنیای واقعی خود، دنیای تثلیث. دعا زیباترین لحظه زندگی زمینی ماست زیرا ما در آن لحظه با پدر، پسر، روح القدس، با مریم به صورت آگاهانه زندگی می کنیم. این تفکر به معنای فرار از زندگی عینی نیست. اما این زندگی واقعی است، برای آن می توانیم با واقعیت عینی هر روز به شیوه ای مسیحی روبرو شویم، با شطرنج، مصیبت ها، خستگی های جسمی و عصبی، با تمام مشکلاتی که دقیقاً می توانم و می دانم چگونه با آنها روبرو شوم، زیرا بالاخره مدتی است که زندگی کرده ام. ، به مدت نیم ساعت، در مراقبه، زندگی واقعی من: این گفتگو با عیسی سکوت داخلی در این برخورد او با من صحبت می کند. و اغلب دشوار است که بدانیم چگونه به آن گوش دهیم، زیرا ما از سر و صدای چیزهای روزمره که سعی می کنند خود را حتی در این فضای زمانی که به تفکر اختصاص داده شده است القا کنند، گیج شده ایم. اما باید به گوش دادن به او عادت کنیم، زیرا او همیشه با ما صحبت می کند. مسئله دستیابی به سکوت بیرونی نیست، بلکه مسئله سکوت درونی است. یعنی تسلط (همیشه نسبت به وضعیت انسانی ما) بر تمام احساسات ما (نه تنها به معنای منفی کلمه)، بر همه تحریکات ما، بر همه آشفتگی های روانی درونی: موجودی است که فراتر از همه اینها رفته است. برای گوش دادن به عیسی که با ما صحبت می کند. صدایش خیلی نازک است. برای درک آن واقعاً به یک سکوت درونی نیاز است (و مراقبه فرصتی برای سکوت بیرونی به ما می دهد که نمادی از سکوت درونی لازم برای گوش دادن به عیسی است). او همیشه چیزهای اساسی به ما می گوید. او به ما می‌گوید وقتی نفس‌مان بند می‌آید و از مشکلات مختلف زندگی ناراحت می‌شویم: نترسید، من هستم. به ما می گوید: نترسید، من دنیا را فتح کردم. به ما می گوید: من با شما هستم. عیسی خود را به عنوان یک الگو معرفی می کند، زندگی خود را به عنوان الگوی زندگی ما. زندگی نیز متشکل از موفقیت های انسانی، از معجزات، اما با شکست کامل ظاهری، روی صلیب به پایان رسید. رومی ها حتی نمی دانستند او کیست. از هم کیشان او، بنی اسرائیل، برخی گمان می کردند الیاس یا پیامبر دیگری است... و وقتی به او می گوییم: عیسی، این کار اشتباه شده، این یکی بد می رود، پاسخ می دهد: فریاد زدم: من. خدایا، خدای من، چرا مرا رها کردی؟ این هدفی است که به شما ارائه می کنم. من مراقب بقیه هستم. موفقیت یا شکست مهم نیست، مهم برای شما این است که خود را در این رابطه با من نگه دارید. اینها تنها نمونه هایی از آنچه خداوند به ما می گوید که ما را فراتر از زندگی روزمره وجودمان بردارد تا ما را در دنیای ابدی زندگی کند. و حتی گاهی معجزه می کند، در این گفتگو که می توانیم با او داشته باشیم. چه کسی در این زمینه به یاد نمی آورد، قسمت زنی که خون از دست داد و در میان جمعیتی بود که به او اجازه نداد به عیسی برسد تا از او بخواهد او را شفا دهد؟ این زن فکر کرد: اگر حداقل می توانستم به پارچه عبایش دست بزنم، شفا می یافتم. پس جلو می آید و با ایمان، با عشق او را لمس می کند و شفا می یابد. و عیسی نیرویی را احساس کرد که از او نشأت گرفت و به رسولان گفت: چه کسی مرا لمس کرد؟ رسولان به او پاسخ می‌دهند: پروردگارا، ما در میان انبوهی از مردم هستیم و می‌پرسی چه کسی تو را لمس کرد؟ (نک : من 5: 25-31). بسیاری برای او دعا کرده بودند، اما تنها یکی راهی برای صحبت با او پیدا کرده بود، او دعا را پیدا کرده بود، و عیسی احساس کرده بود که نیرویی از او برای آن دعای فروتنانه، خاموش، سرشار از ایمان و رها شدن، رها شده است. دعایی که ما را متحول می کند اگر با این ایمان دعا کنیم، دیگران ما را آرام خواهند یافت. زیرا ما آرامشی داریم که فراتر از رنج هایی است که ما نیز مانند همه مردم این دنیا از آن رنج می بریم. و آنها لذت بودن با ما را احساس می کنند، آن شادی که عیسی می گوید که جهان نمی داند چگونه بدهد، زیرا ما قطعه کوچکی از بهشتی را که در زمان دعا در آن زندگی می کردیم در قلب خود حمل می کنیم. همه دنیا تشنه خدا هستند و اگر ما نمی توانیم تشنگی او را سیراب کنیم به این دلیل است که فقط سخنان خود را به او می دهیم که از خدا صحبت می کند در عوض دنیا حتی بدون حرف ما و حتی بدون صحبت از او به خدا نیاز دارد. . . ما در این امر موفق می شویم اگر در گوش دادن به ندای عیسی در گفتگوی مستمر با او باقی بمانیم. گاهی اوقات امروزه ارزش دعای آوازی کاهش می یابد، زیرا اعتقاد بر این است که دعای عقلی مهمتر است. در عوض آنچه مهم است رابطه با خداست، که می توانم در دعای ذهنی و صوتی، در انزال، در تسبیح، در همه رایج ترین و ساده ترین اشکال تقوا، برای غرور ما بسیار ساده، اما در همه موارد، در واقع، برای داشتن رابطه با خدا بیابم. رابطه ای که البته اگر در زندگی زاده نشود، در دعا به وجود نمی آید. به این معنا که اگر زندگی کامل بر خدا تنظیم نشده باشد، نمی توان دعا کرد. زیباترین واقعیت اگر این رابطه اصیل با عیسی داشته باشیم، دعا زیباترین و پرنشاط ترین چیز روز می شود. او برای ما منبع آب زنده می شود، همانطور که عیسی می گوید: هر که به من ایمان آورد، نهرهای آب زنده از او سرچشمه می گیرد (ر.ک. یوحنا 7: 38). نگرش ما باید صلحی رادیکال و کامل باشد: ما باید بتوانیم آن کمال انسانی را داشته باشیم که فقط خدا می تواند به ما بدهد. و این آرامش و آرامش را در اطراف ما ساطع می کند. برای این - تکرار می کنم - دعا کردن زیباترین لحظه روز ماست. زیرا این تنها لحظه ای است که در آن به خانه برمی گردیم: ما به آرامی دنیای اطراف خود را ترک می کنیم، در حالی که همیشه در جهان غوطه ور هستیم. این لحظه ای است که در آن با عیسی صحبت می کنیم، ما این رابطه را با او داریم. سخنی که از الفاظ تشکیل نشده باشد، چنانکه می فرماید: وقتی دعا می کنی، چند کلمه بگو (نک : متی ۶: ۷). این رابطه ای است از عشق عمیق، پرسش عمیق، رها شدن عمیق از پدر، از طریق پسر، در روح القدس، با کمک مریم که - مانند عروسی در قنا - برای ما ابراز وجود می کند، در حالی که ما این کار را نمی کنیم. می دانند چگونه آن را انجام دهند. این زندگی واقعی ماست. ما فراخوانده شده ایم تا در آغوش پدر زندگی کنیم. دعوت واقعی ما پیروی از عیسی و زندگی در این خانواده الهی است. دعا چیزی نیست جز صحبت کردن در خانه، در خانه واقعی ما. این می خواهد باشد و باید دعای ما شود. و قطعاً اگر در زندگی خود کاملاً برای خدا زندگی کنیم، چنین می شود.

کتاب علوم غریبه در همه ادیان، مردم دعا می کنند. اما تفاوت اساسی در گیرنده دعاهای

کتاب علوم غریبه در همه ادیان، مردم دعا می کنند. اما تفاوت اساسی در گیرنده دعاهای ما است.کتاب علوم غریبه در دعا می توانم مستقیماً به خدا روی بیاورم، به او که خالق و نجات دهنده من است.کتاب علوم غریبه می دانم دعا چیست و چگونه دعا کنم. تنها زمانی که کسی که می خواهم با او صحبت کنم، خود را آشکار کند. و ما نمی توانیم مانند مسلمانان یا با مسلمانان دعا کنیم،کتاب علوم غریبه زیرا ایمان آنها به خدا منکر داشتن پسر است.» leccio magistralis کاردینال مولر در مورد نماز و عدم امکان دعا با سایر ادیان.ز leccio magistralis که توسط عالیجناب کاردینال گرهارد مولر در پایان دوره‌های آموزشی Doctor Humanitatis با موضوع «نماز در زندگی مسیحی» ارائه شد، منتشر می‌کنیم. این رویداد توسط انجمن Doctor Humanitatis، بخش ورونا از انجمن بین
در همه ادیان، مردم دعا می کنند .کتاب علوم غریبه و دعاها و فرمول های دعایی قابل مقایسه با یکدیگر وجود دارد که حتی برای گوش مسیحیان کاملاً غریبه به نظر نمی رسد. در واقع، آنها همه جا بیانگر نگرشی هستند که انسان ها نسبت به احتمال وجود زمینی در این جهان دارند، با توجه به امید به وجود یک نیروی ماوراء طبیعی. شباهت نماز در این است که همه مردان با چالش های یکسانی روبرو هستند.کتاب علوم غریبه همه با امیدهای برانگیخته شده از تولد یک زندگی جدید زندگی می کنند و همه از رنج و مرگ وحشت دارند. بین این دو قطب - زندگی و مرگ - است که درام ها و کمدی های وجود ما در این زمین اتفاق می افتد.
گیرنده تغییر می کند
اما تفاوت اساسی در گیرنده دعای ماست. اگر تعالی نیروانا باشد، تفاوتی غیرقابل پل زدن است. اگر در خدایان بت پرست، صرفاً گوهر برتر انسان را منعکس و مدون کند. یا در عوض اگر در دعا بتوانم مستقیماً به خدا روی بیاورم، به او که خالق و نجات دهنده من است.
حتی برخی از آتئیست ها دعا می کنند .کتاب علوم غریبه لودوی فویرباخ، منتقد دین، بدون انکار معنا و ضرورت دعا، در اثر « جوهر مسیحیت ».»(1845)، خدای شخصی ایمان یهودی و مسیحی را صرفاً فرافکنی انسان به الوهیت اخروی می داند که ما آن را به عنوان یک فرد انسانی مطلق تصور می کنیم. اگر خود انسان خدای انسان است (هومو هومینی دئوس)، پس دعا می‌کند که خود را به شکل مراقبه‌ای که همیشه حول او می‌چرخد، خطاب می‌کند: انسان هم موضوع و هم موضوع دعاست. اما در دعای مسیحی، انسان به تو خدا روی می‌آورد که محصول افکار و خواسته‌های انسان نیست، بلکه موجودی برتر در خود اوست. بر خلاف مسیحی، دعا کننده ای که فوئرباخ تصور می کند، نگرانی های خود را به خداوند خداوند نمی سپارد و خود را تحت حمایت خیرخواهانه او قرار می دهد. بلکه در مواجهه با مصائب و مشکلات زندگی، او در تعمق عابدانه موجود برتر خود - یعنی الهی - آرامش می یابد: "خداوند عیسی، هنگامی که به پدر دعا می کند که "همگی یکی باشند، همانطور که من و شما یکی هستیم" (یوحنا 17: 21-22) با گشودن چشم اندازهای غیرقابل دسترس برای عقل بشری، شباهت خاصی را بین اتحاد اشخاص الهی و اتحاد فرزندان خدا در حقیقت و عشق به ما پیشنهاد کرده است. تنها مخلوقی که خداوند برای خود خواسته است نمی تواند خود را به طور کامل پیدا کند مگر از طریق یک هدیه صادقانه از خود. (Gaudium et spes 24). با این حال، این دستور العمل برای رستگاری از طریق فال خود کار نمی کند،کتاب علوم غریبه همانطور که برای دادن به مردی که در معرض خطر زندگی است، کار نمی کند. توصیه به رهایی از قید و بندهایی که در آن قرار دارد. برای فوئرباخ، دعا فقط آگاهی از جاودانگی ادعایی نوع بشر است که من، در جسم فاسد خود، نمونه فانی آن هستم. روی آوردن به خود، نمونه ای از دعای بی خدا، مخالف دعای مسیحی است.
گفت و گوی فیزیکی
در دومی، انسان خود را به ندای خدا می گشاید که ما را به صورت و شباهت خود آفرید و ما را فرزندان خود در مسیح ساخت. به همین دلیل، رستگاری نه تنها در بازی افکار، بلکه در وجود فیزیکی ما انجام می شود.کتاب علوم غریبه با علم به این که ما فانی و فاسد هستیم، رویای این را نداریم که بتوانیم در ژن‌هایی که به فرزندانمان منتقل شده یا در بناهای تاریخی ساخته شده از مواد معدنی و سنگ، شاهد شهرت قهرمانان باستانی، زندگی کنیم. در واقع، ما "از بردگی فساد رها شده ایم تا به آزادی جلال فرزندان خدا وارد شویم" (رومیان 8:21).
من فقط زمانی می دانم که دعا چیست و چگونه دعا کنم، کسی که می خواهم با او صحبت کنم خودش را آشکار کند. تنها در صورتی می توانیم با او صحبت کنیم که او اولین کسی باشد که در کلام خود، در عیسی مسیح، با ما صحبت می کند و روح القدس خود را در ما جاری می کند. « در واقع، ما نمی دانیم چگونه به درستی دعا کنیم، اما خود روح با ناله های غیرقابل بیان شفاعت می کند. و کسی که دلها را می‌جوید، می‌داند که روح چه می‌خواهد، زیرا او برای مقدسین بر اساس نقشه‌های خدا شفاعت می‌کند، علاوه بر این، ما می‌دانیم که همه چیز برای خیر است،کتاب علوم غریبه برای کسانی که خدا را دوست دارند، برای کسانی که بر اساس طرح او خوانده شده‌اند. برای کسانی که همیشه می‌شناخت، از پیش مقدر کرده بود که به صورت پسرش هم‌شکل شوند، تا در میان بسیاری از برادران نخست‌زاده باشد » (رمم 8، 26 به بعد).
این دعای مسیحی است که نه تنها در جزئیات، بلکه در ماهیت با دعاهای همه ادیان دیگر متفاوت است. فقط با دعای یهود است که خود را در تداوم مکاشفه خدا قرار می دهد، که با این حال در عیسی مسیح به اوج خود رسیده است. و در رابطه با مسیح نیز این تفاوت ظاهر می شود، زیرا مسیحیان می توانند خدا را «آبا» - پدر - فقط از طریق مسیح در روح القدس بخوانند (رومیان 8:15). درست است که می‌توانیم مزامیر و دعاهای دیگر عهد عتیق را به معنای واقعی کلمه قبول کنیم، اما آنها را با داشتن ایمان به خدای تثلیث، به تجسم پسر و ریزش روح‌القدس در افق خود می‌فهمیم و می‌خوانیم. دل های کسانی که به او ایمان آورده اند.
نماز در اسلام
اسلام نیز ایمان به خدای یگانه را می‌داند، اما ایمانی طبیعی به وجود خدا می‌داند، نه ایمان فضیلتی مملو از امید و عشق که ما را در زندگی خدا شریک می‌سازد و در او باقی می‌ماند. او در ما ما نمی توانیم مانند مسلمانان یا با آنها دعا کنیم، زیرا ایمان آنها به خدا و مکاشفه او نه تنها با ایمان مسیحی به خدا متفاوت است، بلکه حتی فرمول آن را انکار می کند و استدلال می کند که خدا پسری ندارد که به عنوان کلمه ابدی باشد. از پدر، او یک شخص الهی است، و با پدر و روح القدس، او خدای یگانه و تثلیثی است. در نتیجه، مؤمنان به اسلام فرزندان فرزندخوانده خداوند به فیض مسیح نیستند، بلکه فقط تابع او هستند. آنها فقط می توانند به خدای دور دست دعا کنند و در برابر اراده او به عنوان سرنوشتی نامعلوم تسلیم شوند.
« ما را به نماز بیاموز»
پس آن که به ما دعای ربانی را می آموزد، استاد الهی است. از این رو پدرپرست تنها فرمول دعا و الگویی برای سایر فرمول های دعا نیست. این بخشی از مکاشفه خدا، خداوند و نجات دهنده قوم منتخب او است، زیرا تاریخ نجات در مسیح انجام شده است. عیسی به ما اجازه می دهد تا با پدر وارد دعای او شویم. همانطور که پسر به عنوان "کلمه ای که با خدا بود و کلمه ای که خدا بود" (یوحنا 1: 1) با پدر صحبت می کند و با او تنها خدای تثلیثی در گفتگو و ارتباط ابدی است، اکنون ما نیز ما می توانیم خدا را "پدر"، با پسر، از طریق پسر و در روح القدس بنامیم.
پس دعا، صحبت با خداست . اما مانند پژواک مشرکان نیست که این همه کلمات را به کار می برند. تمام کلمات ما که شادی ها و غم های خود را با آنها بیان می کنیم، در یک کلمه متحد می شوند، که پسر است، کسی که از انسانیت ما که به مرگ و گناه اختصاص یافته استقبال کرد، ما را نجات داد و ما را آزاد کرد. ما در مسیح خدا را پرستش می کنیم و تنها او را گرامی می داریم، زیرا می دانیم که جلال و کرامت انسانی را از خدا، خالق خود، دریافت کرده ایم. در مسیح نیز همه دعاهای خود را با هم متحد می کنیم، زیرا او بارها و رنج های ما را بر عهده گرفت و خود را به عنوان قربانی برای نجات جهان به پدر در مذبح صلیب تقدیم کرد.
سرچشمه و قله همه دعاهای ما عشای ربانی است، دعای مسیح و کلیسا. مراسم عشای ربانی، به عنوان یک بازنمایی مقدس از قربانی صلیب، پرستش، شکرگزاری و تسبیح خداوند است. در آن می‌توانیم هر آنچه را که از نظر روحی، فکری و جسمی برای یک زندگی شرافتمندانه به‌عنوان فردی و اجتماعی نیاز داریم، از خداوند بخواهیم. ما می خواهیم که امید ما به وحی در کودکی در میان نگرانی ها، رنج ها، محرومیت ها و جفاهای دنیا برآورده شود. با تقویت عشای ربانی، ما همچنین می توانیم در قربانی صلیب برای کفاره گناهان جهان، برای خطاها و سهل انگاری خود شرکت کنیم. و به این ترتیب می‌توانیم «آنچه را که در بدن من از رنج‌های مسیح کم است، برآورده کنیم.

بخشی از برنامه رستگاری
در دعا نمی خواهیم از خداوند تعلیق اسباب طبیعی و تکوینی بخواهیم یا به نفع ما تبدیل شوند. ما بخشی از برنامه نجات او هستیم و به او اجازه می دهیم ما را در اجرای آن در کلیسا و در جهان مشارکت دهیم. خودمختاری انسان که به خدا پیوند خورده و در او تحقق یافته است، «با اراده خالق نیز مطابقت دارد. در واقع، از شرایط موجودات آنهاست که همه چیز قوام، حقیقت، خوبی، قوانین و نظم خاص خود را دریافت می کند. و انسان موظف است به همه اینها احترام بگذارد و روشهای مورد نیاز هر علم یا تکنیک را تشخیص دهد.

«استقلال واقعیت های زمانی» اگر منکر رابطه جهانی و صمیمی بین خلقت و خدا باشد، کاملاً گمراه کننده خواهد بود. «مخلوق در واقع بدون خالق محو می شود. علاوه بر این، همه کسانی که معتقدند، به هر دینی که باشند، همیشه صدای و تجلی خداوند را از زبان مخلوقات درک کرده اند. به راستی که فراموشی خداوند، خود مخلوق را مات می کند.«در دیدن خیمه بهشت، دعاکننده که از عدم تناسب وجود کوچک و غیرقابل قیاس جهان هستی متزلزل شده است، با تعجب ندا می دهد: «انسان چیست زیرا تو او را به یاد می آوری ای پسر انسان، چرا اهمیت می دهی؟» (مصور ۸.۵).

هر کس به خدا، خالق آسمان و زمین ایمان دارد (پیدایش 1: 1)، تشبیه هر انسان را نیز به خدا اعتراف می کند (پیدایش 1: 26s)، که همه، بدون استثنا، وجود و شبیه بودنشان را مدیون او هستند. و او را به ستایش وا می دارد: «به راستی که او را اندکی کمتر از معبود قرار دادی، با جلال و افتخار بر سر او تاج گذاشتی. تو بر اعمال دستانت به او قدرت بخشیدی» (مزمور ۸: ۶ و) این دعای ایمان است.

اما تأملات کلامی در مورد نماز چه هدف دیگری می تواند داشته باشد، اگر نه اعتقاد انسانها، که سعادت آنها جز خالق و نجات دهنده آنها نیست: «همانطور که آهو مشتاق جویبارها است، روح من نیز در آرزوی تو است، خدایا». ص 42: 2). ما وقتی به درگاه خدا دعا می کنیم و به همراه آگوستین مقدس می گوییم: "ما را برای خودت آفریدی و قلب ما تا زمانی که در تو آرام نگیرد، بی قرار است - quia fecisti nos ad te et inquietum est cor nostrum) معنای زندگی خود را درک کرده ایم. donc reqiescat در تو ".

ریخت شناسی تطبیقی ​​مهره داران بحث جامعی در مورد ریخت شناسی مهره داران ارائه می دهد. مفهوم عملکرد-عملکرد

ریخت شناسی تطبیقی ​​مهره داران بحث جامعی در مورد ریخت شناسی مهره داران ارائه می دهد. مفهوم عملکرد-عملکرد در سطح اندام ها و سیستم های اندام برای درک مورفولوژی مقایسه ای تکاملی اساسی است. با توجه به این سه جنبه به هم پیوسته - ساختار ، عملکرد و تکامل - است که مطالب این جلد سازماندهی و ارائه شده است. این کتاب با بحث در مورد مفاهیم کلی در مورد تکامل مهره داران آغاز می شود. به دنبال آن ، فصلهای جداگانه ای در زمینه فیلوژنی مهره داران ، اجزای اسکلتی ، اسکلت جمجمه و پس جمجمه ، بافتهای عضلانی ، سیستم عضلانی و رشد سلولهای بنیادی ، بافتهای عصبی ، اندامهای حس ، ساختار سیستم عصبی ، مسیرهای عصبی و غدد درون ریز وجود دارد. فصل های بعدی مربوط به تعادل هضم ، تنفسی ، گردش خون ، دفع و آب است ،و سیستم های تولید مثل. این کتاب برای پاسخگویی به نیازهای یک دوره یک ترم برای دانشجویانی طراحی شده است که قبلاً دوره مقدماتی زیست شناسی را گذرانده اند. فرض بر این است که سخنرانی ها توسط یک آزمایشگاه با کتابچه راهنمای آزمایشگاه خود تکمیل می شود. سازماندهی متن به مربی این امکان را می دهد تا بخشهای آزمایشگاه و سخنرانی دوره را هماهنگ کند.

سیاست عدالت غیررسمی ، جلد 2 وجود نمونه هایی از عدالت غیررسمی را در هر جامعه ، با اعمال طیف وسیعی از ایدئولوژی

سیاست عدالت غیررسمی ، جلد 2 وجود نمونه هایی از عدالت غیررسمی را در هر جامعه ، با اعمال طیف وسیعی از ایدئولوژی سیاسی ، نشان می دهد. این کتاب آزمایش های معاصر با عدالت غیررسمی را در یک دیدگاه مقایسه ای و تاریخی گسترده قرار می دهد. این ویژگی ها و عناصر مشترک عدالت غیررسمی را در چهار زمینه مشخص می کند: در جوامع پیش از سرمایه داری و ملت های معاصر جهان سوم. تحت سرمایه داری لیبرال ، سوسیال دموکراسی و فاشیسم ؛ و در انقلابات سوسیالیستی و رژیمهای سوسیالیستی مستقر. این متن مورد توجه دانشمندان علوم سیاسی ، جامعه شناسان ، مورخان و کسانی که در مطالعه سیستم های حقوقی درگیر هستند خواهد بود.از آنجا که سرعت اجرا به مرزهای فیزیکی رایانه های تک پردازنده می رسد ، تنها امید دستیابی به قدرت محاسباتی بیشتر با سیستم های موازی است. محققان بیشمار زبان برنامه نویسی جدیدی را پیشنهاد کرده اند ، اما تفاوت ها ، شباهت ها ، نقاط قوت ، ضعف ها و حوزه های مسئله ای ظریف هستند و اغلب به خوبی قابل درک نیستند. مقایسه آگاهانه زبانهای موازی دشوار است.

این جلد هشت زبان برنامه نویسی موازی را بر اساس راه حل چهار مسئله مقایسه می کند. هر فصل شامل شرح فلسفه ، معناشناسی و نحو زبان و راه حلی برای هر مسئله است. با در نظر گرفتن راه حل ها به جای ویژگی های زبانی یا خصوصیات نظری ، این شکاف بین متخصصان زبان و کاربران برطرف می شود. هم متخصصان و هم دانشجویان در زمینه های رایانه و علوم محاسباتی ، بحث ها را مفید و قابل درک می کنند